این عنوان گذاشتنم بدمصیبتیه :|
پنجشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۴، ۰۵:۵۱ ب.ظ
امروز یکی از اون روزای سخت کاری بود، یعنی پیرم در اومد. حساب کن 10 تا وال واشر همه شون رو داربست اونم تو ارتفاع 15 متری رو به پایین. بعدشم که ساعت 2 تموم شده رفتیم یه جا دیگه 3 ساعتی هم اونجا بودیم تا الان که نیم ساعتیه اومدم خونه و ناهارو الانم که اینجا تشریف دارم. بعد از اینجا هم میخام برم سروقت بقیه کتاب "داستان دوشهر" چارلز دیکنز.
واقعا شبهای زمستون با اون بلندیش فقط جون میده کتاب به دست، پای بخاری و زیر پتو بخوابی و یه فنجون چای هم بغل دستت. هیچی دیگه، به همین سادگی کیف دنیارو بکنی بیخیال از هر مشغله و فکر غرق در داستان بشی.
- ۹۴/۱۰/۱۷